سومین پیش نشست همایش بینالمللی روش شناسی استخراج علوم انسانی قرآن بنیان در سازمان مرکزی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم برگزار شد.
این نشست با موضوع :« روش شناسی استخراج علوم انسانی قرآن بنیان» با حضور حجت الاسلام و المسلمین دکترمحمدعلی اسدی نسب عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی روز دوشنبه 23 آبان ماه برگزار گردید.
حجتالاسلام اسدینسب اظهار کرد: در ارتباط با موضوع بحث، به چهار سؤال چیستی تعریف علم دینی قرآنبنیان، اتخاذ موضع در برای علوم انسانی غربی، چیستی و انواع مبانی قرآن شناختی علوم انسانی اسلامی، چیستی روش و نحوه تأسیس علوم انسانی قرآنبنیان در این نشست پاسخ داده میشود؛ اما ابتدا لازم است دو مقدمه بیان شود.
بهعنوان مقدمه اول، باید توجه کنیم در عرصه علم دینی و علوم انسانی با رویکرد انسانی سخن اندک گفته شده است، در حالی که رویکرد قرآنی، رویکردی بینالاذهانی است و میتواند برای همه مسلمانان جهان قابل فهم و قابل قبولتر باشد؛ لذا مقام معظم رهبری یکی از محورهای مهم قرآنپژوهی را استخراج مبانی علوم انسانی از قرآن دانستند. قرآن با رسالتی که دارد مشتمل بر هر امری است که مسیر سعادت یا شقاوت آدمیان را تحت تأثیر قرار میدهد.
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: فراوانی آیات قرآنی در عرصه علوم انسانی با توجه به فرآیند اجتهادیِ ارزشی، شاهدی بر این مدعاست و ما میتوانیم بسیار از قرآن استفاده کنیم و اگر ابزار و منطق برداشت از قرآن را دقیق رعایت کنیم، متوجه میشویم که میشود همه علوم انسانی ارزشی را بر پایه قرآن بنا کرد.
اسدینسب افزود: مقدمه دوم لزوم توضیح کلمه قرآن در بیان امور قرآنبنیان یا قرآنی است؛ قرآن در علم کلام بهعنوان مجموعهای از آیات وحیانی است که بهعنوان آخرین پیام خداوند بر آخرین پیامبر الهی حضرت محمد(ص) و برای هدایت همه مردم در طول حیات بشریت نازل شده است، اما منظور از آموزههای قرآنی، تمامی اعتقادت راجع به کلیت قرآن و محتوای آن است که یا از مبانی کلامی و یا با بررسی آیات قرآنی توسط خود یا مفسران قرآن با عنایت به روایات تفسیری حاصل میشود؛ به تعبیری دیگر منبع این آموزههای قرآنی میتواند آیات قرآن، روایات تفسیری، کلام مفسران و قرآنپژوهان یا برداشت خود انسان از قرآن براساس قواعد تفسیری باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: روایت تفسیری تنها روایاتی نیست که در کتب تفاسیر روایی آمده است و با اندکی تدبر متوجه میشویم که از خیل روایات اهل بیت(ع)، اگر نگوییم همه آنها، بسیاری از این روایات نسبتی با آیات قرآن دارند. قرآن بدون اهل بیت(ع) عمل نکردن به خود قرآن است، در نتیجه باید همه روایات معصومین(ع) و انبیا(ع) در کنار قرآن قرار بگیرد تا کار قرآنی، صحیح، منطقی و اجتهادی باشد.
وی افزود: تمام آنچه مفسران گفتند و در روایات آمده و خود عملکرد اهل بیت(ع) و سایر مسائل، در کنار انبوه مسائلی هستند که با توجه به آنها میتوانیم در عرصه علوم انسانی ورود داشته باشیم.
تعریف علوم انسانی قرآن بنیان
اسدینسب در تشریح موضوع نشست گفت: بخش اول تعریف علوم انسانی قرآنبنیان است که دارای تعریفهای متعددی است؛ بهطور مثال شهید مطهری علوم اسلامى را شامل بسيارى از علوم طبيعى و رياضى، با توجه به اینکه مورد احتياج جامعه اسلامى است، میداند؛ آیتالله جوادی آملی معتقد است معرفت عقلانی و دانش علمی از قلمرو معرفت دينی بيرون نبوده و هرگز در مقابل دين قرار نمیگيرد. آیتالله میرباقری معتقد است صرف تطابق با واقع برای علم دینی فایدهای ندارد و ادله ارائه شده در این زمینه را دفاعناپذیر معرفی میکند. به عقیده وی، علم و معرفت، یک عمل یا کنش انسانی است و عمل و کنش انسانی تابع اراده و خواست آدمی است و این اراده هرگاه در مسیر ولایت الهی قرار گیرد، بر حق است و علمی که محصول اراده معطوف بهحق باشد، علم دینی است.
وی تصریح کرد: دکتر بستان از محققان حوزه معتقدند که تجربه با روشهای معتبر دینی، علم دینی است، یعنی علمی که براساس روشهای معتبر از منظر دین، در فرآیند تحقیق در باب موضوعات تجربی بهدست میآید و یا منظومهای معرفتی درباره جهان واقع مادی که به روشهای معتبر وحیانی، تجربی و عقلی مستند باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: هر کدام از این تعاریف باید شکافته شده و ببینیم آیا اشکالی بر آن وارد است یا نه که در کتاب «مبانی قرآن شناختی علم دین» آورده شده است؛ لذا با توجه به اشکالاتی که این تعاریف دارند، تعریف دیگری ارائه دادیم مبنی بر اینکه مجموعههای معرفتی نظاممند حاصل از گزارههای توصیفی یا توصیهای اسلام، برگرفته از هر یک از منابع چهارگانه شناخت، مرتبط با ماهیت فرافیزیکی انسان و تبیین چگونگی، علل و پیامدهای صفات روحی و فعالیتهای ارادی او اعم از باطنی و رفتاری در سطح فردی و اجتماعی بهمنظور شناخت، پیشبینی، هدایت و مدیریت انسان و جامعه بشری بهسوی کمالات معنوی مورد نظر قرآن، علم دینی است.
اسدینسب گفت: در این تعریف هر قیدی معنای خودش را دارد، توصیف (بیان واقعیت خارجی)، تبیین (بیان علت)، تفسیر (فهم انگیزه)، پیشبینی (در روابط انسانی در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد)، اصلاح (بهرهبرداری از نتایج حاصله جهت تحول و اصلاح روابط انسانی) در عرصه کنشهای انسانی (و نه فیزیکی و زیست حیوانی) است.
وی اظهار کرد: لازمه تعریف فوق آن است که آن دسته از علومی که علاوه بر بهرهمندی از تجربیات اطمینانبخش بشری از مبانی و گزارههای دینی نیز سیراب شده و براساس آنها قوام یافته، میتواند اسلامی باشد. بهعنوان مثال حقوق در صورتی اسلامی خواهد شد که مبانی و نیز گزارههای اسلامی مرتبط با آن در آن لحاظ شده باشد و هیچ نوع مخالفتی با دیگر آموزههای اسلامی نداشته باشد؛ پشتوانه این تعریف، صحت سلب اسلامی بودن آن در صورت فقدان یکی از قیود مذکور است.
این کارشناس قرآنی افزود: مثلاً اگر علمی همانند اقتصاد با مبانی ایمان به خدا و کفایت منابع اقتصادی خدادادی به اندازه نیاز انسانها، تدوین یابد و هدف این علم تنها آبادانی دنیا که توأم با غفلت از آخرت است، نباشد؛ بلکه در مسیر سعادت معنوی و ابدی آدمیان قرار گیرد و از روشهای نقلی و عقلی هم سود برد و مبانی دیگر دینی نیز در آن رعایت شود و در مسائل شامل حداقل ضروریات آنچه در قرآن و روایات و ضروریات فقه اسلامی راجع به مسائل اقتصادی نیز باشد، اقتصاد اسلامی خواهد بود و علوم دیگر را نیز به همین شکل و با این قیود میتوان اسلامی نامید.
تعیین مبانی بعید و قریب علوم انسانی قرآنبنیان
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: بخش دوم اثر مورد ارائه در ارتباط اتخاذ موضع در برابر علوم انسانی غربی است؛ کلمه غربی در اینجا منظور علوم انسانی است که بدون توجه به دین و ارزشهای دینی تولید شده و مربوط به کشورهایی خاص نمیشود. این روشهای غربی در این پارادایم معنا پیدا میکنند که این موارد تنها روش تجربی را معیار قرار میدهند و ما این را نقد میکنیم،؛ تجربه در غرب علاوه بر اینکه در علوم طبیعی استفاده میشود در علوم انسانی نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
اسدینسب ادامه داد: این روشهای تجربی دارای دو اشکال اساسی هستند، اولین اشکال بومی بودن آنهاست که در هر جامعهای اقتضائات خاص خودش را میطلبد، دوم اینکه در علوم انسانی غربی به دو بعد روحانی و معنوی و بعد آخرت توجه ندارند و هدفشان رفاه انسانها در این دنیای فانی است.
وی تصریح کرد: نواقص علوم انسانی غربی در هشت حوزه دستهبندی میشود که عبارتند از: جهالت، محدودیت قلمرو، محدودیتنگری در سود و زیان و رفاه و سختی، هواخواهی و هواپرستی، بریدگی از مبدأ و معاد انسانی، فقدان حقانیت و هدایتمندی، عدم توجه به همه وجود آدمی، بومی(برخاسته از نیاز جامعه غربی). در نتیجه باید حتما از علوم انسانی محیط خود و با توجه به ارزشهای خود آگاه باشیم.
اسدینسب گفت: بخش سوم اثر، تعیین مبانی بعید و قریب علوم انسانی قرآنبنیان است؛ انواع مبانی علوم انسانی اسلامی عبارتند از: تولید علوم انسانی اسلامی، مبانی هر یک از علوم انسانی از منظر قرآن، مبانی عام علوم انسانی از منظر قرآن و مبانی قرآن شناخی علوم انسانی. منظور از مبانی قرآن شناخی علوم انسانی پاسخ به چهار سؤال اساسی امکان، جواز، مطلوبیت و ضرورت تأسیس علوم انسانی قرآنبنیان است؛ ما میخواهیم بدانیم قرآن در مجموع چه صفاتی باید داشته باشد و آیا دارد و یا ندارد تا بتوانیم از قرآن، علوم انسانی را کشف کنیم.
چهار مبنای تعیین کننده پارادایم علوم انسانی اسلامی
وی افزود: منظور از مبانی عام علوم انسانی از منظر قرآن یعنی سه مبانی جهانشناسی، انسانشناسی و معرفتی را بدانیم. همچنین منظور از مبانی هر یک از علوم انسانی از منظر قرآن یعنی مثلاً مبانی حقوق از منظر قرآن باشد. در این موارد دو نوع مبنای بعید و قریب باید بررسی شود تا به تولید علوم انسانی اسلامی براساس آیات قرآن منجر شود؛ در این راستا چهار مبنای تعیینکننده پارادایم علوم انسانی اسلامی عبارتند از: واقعیت منحصر در عالم مادی نیست، ابزار انسان برای فهم واقعیت تنها حس نیست، علوم تجربی بشری ممکن نیست تنها متکی بر حس و تجربه مادی باشد و بدون توجه به عالم غیرمادی، عالم و اجزای مادی قابل توجیه نیستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به اینکه روش معقول برای رسیدن به نظریههای علمی در علوم انسانی آموختن روش فکر کردن و بهکار بردن آن است، اظهار کرد: عهدهدار این روش، علم منطق است که انسان را هنگام استعمال روش و رسیدن به معلومات جدید از خطای در اندیشیدن باز میدارد. پس از آن باید مبانی فلسفی خود را بهویژه در عرصه مبانی هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی معین کنیم و سپس براساس همان مبانی به تولید روش بنیادین خود در علوم انسانی و پس از آن به تولید نظریه برسیم؛ چراکه روشهای علمی از مبانی پیدا و ناپیدا حاصل میشود و اینجاست که میتوان به روش مختار خود به تولید نظریه علمی در علوم انسانی رسید، بنابراین مبانی بسیار تأثیر دارند.
وی گفت: نوع دیگری از مبانی تحت عنوان مبانی قرآنشناختی در راستای ظرفیت برای علوم انسانی وجود دارد که عبارتند از: زبانشناسی قرآن، روششناسی قرآن، اهدافشناسی قرآن، محتواشناسی قرآن و علوم انسانی (به لحاظ موضوع و مسائل)، جواز علوم انسانی از منظر قرآن کریم، مطلوبیت علوم انسانی از منظر قرآن و ضرورت علوم انسانی از منظر قرآن کریم. هر کدام از این مبانی، مبنایی است برای سنجش ظرفیت قرآن برای علوم انسانی.
مبانی قریب تأسیس علوم انسانی قرآنبنیان
این کارشناس قرآنی افزود: مبانی قریب تأسیس علوم انسانی قرآنبنیان عبارت است از: اول، بسامد علم در قرآن نشانه ظرفیت است، الفاظ و جملات زیادی در قرآن در عرصه علوم انسانی وجود دارد که نشاندهنده ظرفیت قرآن برای تأسیس علم انسانی اسلامی است؛ ما با بررسی کلمه متوجه چیستی و حقیقت علم میشویم که همان معادل معرفت است. همچنین ارزش علم را اثبات میکند که علم ارزشمند است و انسان میتواند به یقین برسد، ارزش علم که ممکنالوصول است و ابتنای علم بر مبانی دینی است را بیان میکند که علم دینی باید متصل به مبانی دینی و منسجم با اعتقاد به مبدأ و معاد باشد، چراکه علم براساس آموزههای قرآن دو نوع است، علم الهی و علم غیرالهی.
وی افزود: دومین مورد وجود گزارههای توصیفی در قرآن و امکان ارزیابی تجربی آنهاست؛ در بین عالمان علوم انسانی برخی آنچنان راجع به علم و قرآن سخن میگویند که گویا هیچ رابطهای میان آن دو وجود ندارد با اینکه محال است در صفحهای از صفحات قرآن قضیهای توصیفی راجع به عالم و انسان پیدا نکنیم.
اسدینسب گفت: همچنین به عنوان سومین مورد برخی از گزارههای عرصه علوم انسانی اسلامی در رابطه با توصیفات به این شرح است: برخی از مشرکان دوست دارند هزار سال زندگی کنند «وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ»(بقره/ آیه ۹۶)، بسیاری از اهل کتاب از روی حسادت دوست دارند مؤمنان کافر شوند «وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ»(بقره/ آیه ۱۰۹)، تندخو بودن و سنگدلی موجب پراکنده شدن یاران است «وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُم»(آلعمران/ آیه ۱۵۹)، استغنا و احساس بینیازی موجب طغیانگری برای نوع انسانهاست «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»(علق/آیات ۶-۷)، حیات انسان در دنیا با سختی عجین است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في كَبَد»(بلد، آیه ۴)، انسان حریص و آزمند آفريده شده، هرگاه بدى به او برسد نالان و وقتی که خيرى به او برسد از انفاق خوددارى كننده است «الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً، إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً و إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعا»(معارج/ آیه ۱۹)، انسانها علاقه شدید به ثروت دارند «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيد»(عادیات/ آیه ۸)( منظور از خیر در این آیه براساس روایات و گفتار مفسران، ثروت و مال است)، انسان موجودی ناسپاس است «إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُور»(زخرف/ آیه ۱۵).
وی با بیان اینکه مورد چهارم مشکک بودن علم دینی است، یعنی علم دینی فقط یک مرتبه ندارد بلکه دارای مراتب متعددی از مراتب عمیق تا مراتب پایینتر است، گفت: بنابراین از منظر عرف رواست که مواردی مانند علومی که از نظر محتوا و مبانی با اسلام مخالفتی نداشته باشند، علومی که مطابق با واقع و کاشف حقایق جهان و حقیقت انسان و جهان باشد، علومی که براساس مبانی و اصول کلی اسلام باشد، علومی که با رعایت همه مبانی و مسائل اسلامی تدوین شده باشد و علومی که مسائل آنها از متون قرآن و حدیث استخراج شده است را علوم اسلامی نام نهاد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: تمامی موارد فوق را عرفا میتوان دینی و اسلامی شمرد، اما در اینجا منظور رشتههای علوم انسانی مثل جامعهشناسی، حقوق، مدیریت، سیاست و .. است که با روشهای منطقی و مورد قبول حاصل آمده باشند و بتوانند حافظ ارزشها و دربردارنده آموزههای اسلامی مرتبط و در نتیجه راهنمای بشریت بهسوی سعادت ابدی شوند.
مراحل استنباط نظریه از قرآن رعایت شود
وی اظهار کرد: بخش چهارم بحث مربوط به تأسیس علوم انسانی قرآنبنیان است و اولین نکته این که مراحل استنباط نظریه از قرآن رعایت شود، برای تأسیس علوم انسانی اسلامی بعد از روشن شدن مبانی دینی، دو طیف گزاره مبانی علوم انسانی غربی و گزاره دینی در مقابل ماست، در عرصه علوم غربی باید یک روش و در عرصه علوم دینی نیز باید یک روش دیگر داشته باشیم؛ در عرصه استنباط نظری از قرآن باید مراحل تبیین مفردات آیه، تبیین آیه مربوط به موضوع بحث، تعیین معانی عرفی متبادر به ذهن، ترجمه گویای آیه با توجه به معنای مفرداتش، جمعآوری نظرات مفسران از گذشتههای دور تاکنون، بررسی و جمعبندی نظرات مفسران، ملاحظه آیات دیگر، بررسی روایاتی که یا ذیل آیه آمده است و یا رابطهای با آیه دارد و جستجو از متخصص برای جلوگیری از تعارض بین مفاد ادله نقلی با ادله قطعی رعایت شود. بعد از ملاحظه همه این امور، به جمعبندی مباحث پرداخته و نظر کارشناسانه بیان تا تفسیر ما موضوعی شود.
اسدینسب در رابطه با نحوه مواجهه با نظریهها در علوم انسانی گفت: با عنایت به نظریههای مختلف و گوناکون و احیانا متضاد در علوم غربی راجع به یک نظریه علمی باید به عمده آنها اشراف داشت و بهترین و مناسبترین آنها را از نظر تناسب با واقعیتهای انسانی انتخاب کرد و یا خود به مطالعه پرداخت. همچنین نظریههای عالمان علوم انسانی جامعه خود را نیز به همان سان اخذ کرد و نیز نواقص بومی و اسلامی آنها را بهواسطه تهذیب، تغییر و تکمیل رفع کرد.
کارشناس قرآنی یادآور شد: تولید نظریه علمی در علوم انسانی اسلامی با عنایت به آموزههای وحیانی است؛ در این مرحله باید موضوعات هر یک از علوم انسانی روشن شود و محصولات تجربی در این موضوعات با مبانی و مسائل وحیانی مقایسه شود تا اولا گزارههای منافی وحی حذف شوند، ثانیا گزارههای موجود در آموزههای وحیانی افزوده شوند و نظامی جدید حاصل شود که ما به آن علم انسانی اسلامی میگوییم. بنابراین، شکلگیری علوم انسانی اسلامی امر غریبی نیست و فرایند آن با عنایت به اصول ذکر شده بسی روشن و شفاف است..